بازگشت


مطالب اين سايت تنها جنبه اطلاع رساني دارد و مسئوليت پاسخ هايي ارائه شده با مرکز پاسخ دهنده مي باشد

گروه: امامت و تشيع
 
 
مرکز پاسخگو:دفتر تبليغات حوزه علميه قم
موضوع اصلي:ائمه (ع)
موضوع فرعي:علم غيب پيامبران (ع) و امامان (ع)
سؤال:علم غيب يا معرفت سوم پيامبران و امامان

جواب:

آگاهي پيامبران و پيشوايان معصوم از غيب، دو گونه تصور ميشود:
1- بدون تعليم الهي، آگاه باشند.
2- خداي آگاه، به پيامبران تعليم كرده باشد و امامان نيز هر كدام از امام قبل، و سرانجام از پيامبر آموخته باشند و يا خداوند از راه ديگري به آنان تعليم كرده باشد.
دانشمندان شيعه همگي تصريح كردهاند كه آگاهي پيامبر و امام از غيب، ذاتي و بدون تعليم الهي نيست و به گونه دوم يعني به تعليم الهي است و كساني كه علم امامان (عليهم السلام) را ذاتي و بدون تعليم الهي بدانند و علم آنان را به گونه علم الهي بدانند از «غلاة» 1 به شمار ميآيند و اصولاً اين عقيده مستلزم شرك ميباشد. در اين جا لازم است توجه خواننده عزيز را به مطلبي كه در بحثهاي آينده اين كتاب نيز سودمند است جلب كنيم:
با مراجعه به روايات و گفتههاي دانشمندان بزرگ روشن ميشود كه در زمان پيامبر گرامي (ص) و امامان معصوم (عليهم السلام) و نيز در دورههاي بعد، گاهي از واژه «علم غيب» علم ذاتي و بدون تعليم الهي فهميده ميشده است و از اين جهت در آيات و روايات و نيز در كلمات دانشمندان مكرراً تصريح شده است كه آگاهي پيامبر و امام از غيب، ذاتي نيست، بلكه به تعليم الهي و از راه وحي و غيره و يا آموختن از پيامبر و امام قبلي است .
و اينك متن برخي از روايات و گفتارهاي دانشمندان:
1- بعد از پايان جنگ جمل، علي (ع) در بصره خطبهاي خواند و در ضمن آن خطبه از برخي حوادث آينده خبر داد يكي از ياران آن حضرت با تعجبي فراوان به ايشان گفت: «لقد اعطيت يا اميرالمؤمنين علم الغيب.» آيا شما «علم غيب» داريد و اين جمله اشاره به اين بود كه علم غيب اختصاص به خدا دارد زيرا خدا است كه ذاتاً به همه چيز آگاه است .
آن گرامي در پاسخ او خنديد و گفت: «ليس هو بعلم الغيب و انما هو تعَلّمُ من ذي علم...» .
«اينكه من از حوادث آينده خبر ميدهم «علم غيب» ذاتي و بدون تعليم الهي نيست بلكه بوسيله پيامبر خدا (ص) به من تعليم شده است...» 2
2- يحيي بن عبدالله بن الحسن به امام هفتم (ع) گفت: فدايت شوم اينان (گروهي از مردم) عقيده دارند كه شما «علم غيب» داريد.
حضرت در پاسخ او فرمود:... نه به خدا سوگند آنچه ما ميدانيم از پيامبر خدا (ص) به ما رسيده و از آن حضرت آموختهايم، لا والله ماهي الا وراثة عن رسول الله (ص) .3
3- شيخ بزرگوار محمد بن محمد بن نعمان مفيد (متوفاي 413) مينويسد:
كسي را ميتوان به طور مطلق داراي صفت «عالم به غيب» دانست كه علم او ذاتي باشد و از كسي نياموخته باشد و علم هيچ كس جز خداوند بزرگ ذاتي نيست از اين رو شيعه معتقد است كه نبايد درباره امامان به طور مطلق گفته شود عالم به غيب هستند بلكه بايد توضيح داده شود كه علم آنان مستفاد از امام قبل و از پيامبر (ص) و سرانجام به تعليم الهي است». 4
4- مفسر عاليقدر شيعه مرحوم شيخ طبرسي (در گذشت سال 548) مينويسد:
به عقيده شيعه كسي را ميتوان با جمله «عالم به غيب» توصيف كرد كه همه غيبها را بداند و علم او ذاتي باشد و هيچ كس جز خدا اين چنين نيست و اما خبرهاي غيبي فراواني كه دانشمندان شيعه و سني از علي (ع) و ساير امامان نقل كردهاند همه از رسول خدا (ص) به آنان رسيده و رسول خدا نيز از خداوند آموخته است». 5
5- رشيدالدين محمد بن شهر آشوب مازندراني (در گذشت سال 588) مينويسد:
پيامبر و امام از غيب آگاهي دارند اما نه به اين معني كه علم آنان ذاتي باشد بلكه خداوند، بخشي از علم غيب را به آنان آموخته است، و عقيده به اينكه علم آنان ذاتي است و با علم خدا تفاوتي ندارد مستلزم شرك ميباشد» .6
6- كمال الدين ابن ميثم بحراني (متوفاي 679) مينويسد:
«منظور از علم غيبي كه جز خدا نميداند علم غيبي است كه بدون تعليم و آموختن باشد و «علم غيب» بدون تعليم اختصاص به خدا دارد و جز خدا هر كس آگاهي از غيب پيدا كند به تعليم الهي بوده است». 7
7- ابن ابي الحديد معتزلي (در گذشت سال 655) مينويسد:
«ما انكار نميكنيم كه در ميان افراد بشر اشخاصي باشند كه از غيب خبر بدهند اما ميگوييم آگاهي آنان از غيب، مستند به خداوند است وخداوند وسيله آگاه شدن آنان را از غيب فراهم ميآورد». 8
8- فضل بن روزبهان همان دانشمند سني (كه در سده نهم و دهم ميزيسته)، با همه تعصبش در كتاب «ابطال نهج الباطل» مينويسد:
«روا نيست درباره كسي گفته شود: علم غيب دارد آري خبر دادن از غيب به تعليم الهي جايز است و راه اين تعليم با وحي است و يا الهام، البته نزد كسي كه الهام را يكي از راههاي آگاهي از غيب ميداند»9.
9- علامه مرحوم شيخ محمد حسين مظفر مينويسد:
«علم خدا ذاتي است و علم امامان (عليهم السلام) به تعليم الهي است و هيچ كس نبايد توهم كند كه علم امامان (عليهم السلام) مانند علم خدا است پس مانعي ندارد كه بگوئيم امامان ذاتاً علم غيب ندارند اما به تعليم الهي، از غيب آگاهي دارند.» 10
10- علامه طباطبائي در تفسير «الميزان» مينويسد:
«خداوند ذاتاً از غيب آگاه است و هر كس جز او از غيب آگاه باشد به تعليم او خواهد بود و هر جا پيامبر (ص) آگاهي خود از غيب را انكار ميكند و ميگويد: علم غيب ندارم معناي آن اينست كه مستقلاً و ذاتاً عالم به غيب نيستم، و هر چه ميدانم از جانب خدا به من آموخته شده است.» 11



--------------------------------------------------------------------------------

پي نوشتها:
1- غلاة، كساني هستند كه امامان (عليهم السلام) را از دايره بشر بودن خارج دانسته و برخي از صفاتي كه اختصاص به خدا دارد براي آنان ثابت ميدانند.
2- نهج البلاغه، خطبه صد و بيست و چهار، شرح نهجالبلاغه ابن ميثم ج 1، ص 83 - 85 و ج 3، ص 138 - 141.
3- امالي شيخ مفيد، ص 14 چاپ نجف و نيز ذيل روايتي كه در بخش دهم، سؤال هشتم خواهيد خواند همين مطلب را تاييد ميكند: نحن نعلم انك تعلم علما كثيراً ولا ننسبك الي علم الغيب... چند نفر از ياران امام صادق به آن حضرت ميگويند ما ميدانيم شما علم گستردهاي داريد اما در عين حال شما را به علم غيب نسبت نميدهيم يعني شما را با جمله «عالم به غيب» توصيف نميكنيم اصول كافي، ج 1، ص 257.
4- اوائل المقالات، ص 380، بحارالانوار، ج 26، ص 106 به نقل از كتاب «المسائل» شيخ مفيد.
5- مجمع البيان، ج 3، ص 261 و ج 5 ص 205.
6- متشابهات القرآن، ص 211، مضمون كلام ايشان نقل شد.
7- شرح نهجالبلاغه ابن ميثم، ج 1، ص 84 و ج 3، ص 140.
8- شرح نهجالبلاغه ابن ابي الحديد، ج 1، ص 427 چاپ 4 جلدي.
9- دلائل الصدق مظفر، ج 2، ص 343 چاپ قم .
10- علم الامام، ص 7 و 47.
11- الميزان، ج 20، ص 131 - 132.

--------------------------------------------------------------------------------

تفسير منشور جاويد، آيت الله سبحاني، ج 8، ص 309 - 312.